-
مانند شیشه شکستنم
27 اردیبهشت 1390 22:27
♥ به مانند شیشه شکستنم آسان بود... ولی دیگر به من دست نزن این بار زخمیت خواهم کرد....
-
مرا بازیچه خود
27 اردیبهشت 1390 18:14
♥ مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را
-
اشک
26 اردیبهشت 1390 17:56
♥ اشک بهترین پدیده دنیاست . ولی تا زیبا ترین چیز ها را از انسان نگیرد . خودش را تقدیم نمیکند
-
دلم گرفته ...
25 اردیبهشت 1390 20:50
♥ دلم گرفته از آدمایی که میگن دوست دارم ولی معنیشو نمیدونن. از آدمایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن. از اوناییکه زیر بارون برات میمیرن ولی وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره...
-
انتقام غریبی است
25 اردیبهشت 1390 14:18
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت......
-
رهایی را چه میدانی؟
24 اردیبهشت 1390 13:56
در این بن بست ظلمانی رهایی را چه میدانی؟ فرار از خود به سوی هم ویا از هم گریزانتر اگر از راه برگردیم سراپا حسرت و دردیم گذشتن مرگ ماندن درد کدامین است آسانتر؟
-
خیلی سخته ...
24 اردیبهشت 1390 13:45
رفیق مثل کفش میمونه و رفاقت مثل جاده چقدر سخته وسط جاده بفهمی پابرهنه ای ....
-
بوسیدن ماه
22 اردیبهشت 1390 13:36
شب قراری است که ستاره ها میگذارند برای بوسیدن ماه چه زیباست شرم زمین که خود را به خواب میزند ....
-
خاطره ها
22 اردیبهشت 1390 13:36
باز باران بارید ، خیس شد خاطره ها / /مرحبا بر دل ابری هوا هر کجا هستی باش آسمانت آبی / / و تمام دلت از غصه دنیا خالی ... نظر یادتون نره
-
فراموشت نخواهم کرد
22 اردیبهشت 1390 13:36
به سلطان حقیقت ها فراموشت نخواهم کرد تو تنها شعله ای هستی که خاموشت نخواهم کرد گل عشق تو هستم شبنمم باش دلم دنیای زخمه مرحمم باش ز درد بی کسی قلبم شکسته تو شهر بی کسی ها همدمم باش نظر یادتون نره
-
همه تنهاییم
22 اردیبهشت 1390 13:36
من تو را دوست دارم ، تو دیگری را ، و دیگری مرا . در این میان همه تنهاییم .... نظر یادتون نره ...
-
جوانی چی شد ؟؟
22 اردیبهشت 1390 13:35
بزرگی را گفتند : زندگی چند بخش است ؟ گفت : دو بخش ، کودکی و پیری. گفتند پس جوانی چه شد ؟؟ با عشق ساخت _ با بی وفایی سوخت _ با جدایی مُرد ... نظر یادتون نره ....
-
چند بار فرو ریختم
22 اردیبهشت 1390 13:35
ﮐﺴﯽ ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺘﻢ؟! ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ کسی ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ، لباسش ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ نظر یادتون نره ها !!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
خوشبختی
22 اردیبهشت 1390 13:35
خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن غم های گذشته، فراموش نکردن عبرت های گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده نظر شما چیه؟ شما هم به این ۳ ستون اعتقاد دارید؟ من که صد در صد موافقم
-
دلتنگی
22 اردیبهشت 1390 13:35
مهربانی را بیاموزیم موسم نیلوفران در پشت در ماندهست موسم نیلوفران یعنی که باران هست یعنی یک نفر آبیست موسم نیلوفران یعنی یک نفر میآید از آنسوی دلتنگی
-
تو مسئولی خداوندا
22 اردیبهشت 1390 13:34
خدایا کفر نمی گویم پریشانم چه می خواهی تو از جانم مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا تو مسئولی خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
-
محکومم به ابد
22 اردیبهشت 1390 13:34
چه خوش خیال بودم ... که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم .....به حبس ابد!! ... به یکباره جا خوردم ...... وقتی زندان بان برسرم فریاد زد هی... تو ... آزادی! . . . و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد
-
عمق فاجعه ...
22 اردیبهشت 1390 13:34
• خدایا در آسمان که نشسته ای همه چیز عادلانه است انسان شو به زمین بیا تا عمق فاجعه ای را که آفریده ای حس کنی...
-
غزلی کنج دلم
22 اردیبهشت 1390 13:34
ب از امشب غزلی کنج دلم زندانی است ، آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است ، هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد ، های های دل دیوانه من پنهانی است ... دوستان نظر فراموش نشه
-
شمع امید
22 اردیبهشت 1390 13:34
چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید. اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. » شمع دوم گفت: ... «من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد...